فقر
نوشته شده توسط : شهبال

فقر


ميخواهم  بگويم ......
فقر  همه جا سر ميكشد .......
فقر ، گرسنگي نيست ، عرياني  هم  نيست ......
فقر ، چيزي را  " نداشتن " است ، ولي  ، آن چيز پول نيست ..... طلا و غذا نيست  ....... 
 
فقر  ،  همان گرد و خاكي است كه بر كتابهاي فروش نرفتهء يك كتابفروشي مي نشيند ...... 
 
فقر ،  تيغه هاي برنده ماشين بازيافت است ،‌ كه روزنامه هاي برگشتي را خرد ميكند ......
فقر ، كتيبهء سه هزار ساله اي است كه روي آن يادگاري نوشته اند .....
فقر ، پوست موزي است كه از پنجره يك اتومبيل به خيابان انداخته ميشود .....
فقر ،  همه جا سر ميكشد ........ 
                  
   فقر ، شب را " بي غذا  " سر كردن نيست .. 
  
  
                 
فقر ، روز را  " بي انديشه"   سر كردن است

 





:: بازدید از این مطلب : 1651
تاریخ انتشار : 14 / 8 / 1389 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست