همه در طول زندگی خود گاهی طرد می شوند. برای من هم اتفاق افتاده است به خاطر همین می دانم که بدترین احساس روی زمین است.
افرادیکه طرد شده باشند معمولاً شدیداً شوکه و عصبی می شوند. تعجب می کنند که آیا می توانند به قسمت دیگری از زندگی خود اعتماد کنند یا نه چون این طرد شدگی قضاوت خود آنها را هم زیر سوال برده است. واقعاً موقعیت بدی است.
از دست دادن کسی که دوستش دارید، خلائی سنگین در دل شما باقی می گذارد. این عذاب باعث می شود انتظار روزهایی را بکشید که زندگی برایتان آسانتر شود و همچنان امیدوار می مانید که طرفتان برگردد، گاهی اوقات حتی بعد از سالها زندگی مجردی.
تفکر اشتباه
همچنین ممکن است حس کنید که اگر طرفتان برنگردد، دیگر هیچکس نمی تواند آن خلاء را در زندگی شما پر کند و دیگر نمی توانید عاشق کسی شوید. این حرف کاملاً پوچ است اما غم و اندوه باعث می شود نتوانیم درست فکر کنیم.
اینکه به خودتان بگویید که زندگی عشقی شما به پایان رسیده به هیچ وجه کمک حالتان نخواهد بود. فقط بدبختیتان را بیشتر می کند. واقعیت این است که همین حالا، در بدترین شرایط ناامیدی، همه ما فکر می کنم که هیچ اتفاق خوبی دیگر برایمان نمی افتد اما چون اینطور احساس می کنیم دلیل بر آن نیست که حقیقت داشته باشد!
پس تلاش کنید، باوجود تمام درد و غمتان تلاش کنید تا در آن موقعیت هم کمی منطق داشته باشید.
یعنی هر طوری که شده به خودتان بگویید، "حالم خیلی بده و از اینکه ولم کرده خیلی ناراحتم" اما دیگر به آن اضافه نکنید که، "و دیگه هیچکس منو دوست نخواهد داشت و من باید تا آخر عمر تنها بمونم". اگر اینکار را بکنید فقط مغزتان را با بدبختی های بیشتر پر می کنید و این کار درستی نیست چون در آن لحظه خودش به اندازه کافی بدبختی دارد!
قبول کنید که همه چیز تمام شده است
خوب حالا باید ببینیم چطور می توانید با این درد کنار بیایید؟ چطور می توانید یاد بگیرید که به زندگی خود ادامه دهید؟ چطور می توانید به این وضعیت تجرد خود بعنوان فرصتی استثنایی و عالی نگاه کنید نه مجازات؟ چطور می توانید حس دوست داشته نشدن و ناخواسته بودن و اینکه سرنوشت تعیین کرده که تا پایان عمر تنها بمانید و با بدبختی زندگی کنید را از ذهنتان بیرون کنید؟
اولین قدم به سمت آینده ای روشن و مثبت این است که قبول کنید شریک زندگیتان رفته است و دیگر برنمی گردد.
این یعنی با غم و اندوهتان روبه رو شوید و به خودتان اجازه دهید برای غم از دست دادن او و همه امیدها و آرزوهایتان تا می توانید گریه کنید. البته این واقعاً شرایطی دردآور است.
مهمترین چیزی که باید به یاد داشته باشید این است که این نیز می گذرد. می دانم شاید در آن لحظه اینطور به نظر نرسد اما تا بوده همین بوده باور کنید.
خسته شوید، بهتر شوید
دومین مسئله مهم این است که به دوستانتان تکیه کنید و تا زمانیکه دیگر حتی یک کلمه هم برای گفتن نداشته باشید درمورد شریک زندگی سابقتان با آنها حرف بزنید.
وقتی بفهمید که دیگر حوصله خودتان هم از این حرف های تکراری سر رفته است، بهتر خواهید شد. حرف زدن رمز بهتر شدن است. وقتی درمورد غم و غصه هایمان حرف می زنیم، آنها قدرتی که روی ما داشتند را کم کم از دست می دهند و حال ما بهتر می شود.
اما در آن لحظات دردناک خیلی مهم است که حسابی مراقب خودتان باشید. درواقع، باید مثل یک آدم علیل و ناتوان با خودتان برخورد کنید و به همان اندازه از خودتان مراقبت کنید که یک فرد ناتوان مراقبت لازم دارد.
حمام گرم و طولانی بکنید، به موسیقی گوش دهید که کمک کند احساساتتان را بیرون بریزید و خودتان را با غذاهای مورد علاقه تان وسوسه کنید و به دیگران اجازه دهید که نزدیکتان شوند و از شما مراقبت کنند.
ورزش کردن هم ایده خیلی خوبی است. ورزش و فعالیت جسمانی حال و روحیه را بهبود می بخشد. ورزش به افزایش مواد شادی زا در مغر که همان اندورفین ها هستند کمک می کند. همچنین پیامی بسیار مهم به مغز می فرستد که یعنی ما مراقب خودمان هستیم.
این مسئله مراقبت کردن برای مردهایی که رابطه شان را از دست داده اند اهمیت بیشتری دارد چون خانم ها خیلی راحت تر به دوستانشان زنگ می زنند و درمورد غم و غصه هایشان درد و دل می کنند اما اینکار برای آقایان سخت است. آنها عادت دارند که به تنهایی از پس غم و ناراحتی هایشان برآیند که خیلی سخت است.
فرایند بهبودی
ل برای لیست
لیستی از همه چیزهایی که به شریک زندگی گذشته تان مربوط می شود که دوست نداشته اید تهیه کنید. می تواند از چیزهای خیلی کوچک شروع شود اما کم کم که پیش بروید به چیزهای مهمتر هم می رسید.
یادتان می آید که چطور همیشه یکسری جوک تکراری تعریف می کرد؟ یا در مهمانی ها همیشه بیش از حد مست می کرد؟ یا در محل کار مدام جلو بقیه ضایعتان می کرد؟ یا اینکه هیچوقت به سرگرمی ها و علایقتان توجه نشان نمی داد؟
همه آنها را روی کاغذ بیاورید و با خواندن دوباره آن خواهید فهمید رابطه ای که از دست دادید چندان هم برایتان خوب نبوده است.
الف برای انتظار
بعد از تمام شدن یک رابطه، فکر می کنیم که هیچوقت دیگر کسی دوستمان نخواهد داشت. درست است که این حقیقت ندارد اما در آن لحظه احساسمان همین خواهد بود.
واقعیت این است که احتمال خیلی زیادی وجود دارد که دوباره دوست داشته شوید. اما نه توسط همان شریک زندگی سابقتان. دیگر آن چیزهایی که در آن رابطه داشتید را به دست نخواهید آورد اما می توانید همان احساس خاص و مهم را با کس دیگری هم داشته باشید.
بنابراین، یک حس تازه لزوماً آن تجربه ای که با شریک زندگی قبلی داشتید را تکرار نخواهد کرد اما متوجه خواهید شد که یک عشق تازه به اندازه همان تجربه قبلی شیرین خواهد بود یا حتی از آن هم شیرین تر.
ت برای تمجید
منظور تمجید از خودتان است.
باید به خودتان در آینه نگاه کنید و روی بهترین ویژگی ها و خصوصیاتتان متمرکز شوید و برای داشتن آن ویژگی ها به خودتان تبریک بگویید.
کار مفید دیگر این است که لیستی از 50 چیزی که درمورد خودتان دوست دارید بنویسید. اینکار ممکن است که وقت بگیرد اما فواید زیادی برایتان خواهد داشت.
وقتی کسی ما را طرد می کند سعی می کنیم همه تقصیرها را به گردن خود بیندازیم. از نظر ذهنی خودمان برای اینکه چرا باهوش تر یا جذاب تر نیستیم خودمان را سرزنش می کنیم. باید دست از این تفکر مخرب بردارید و اجازه بدهید که خوبی های خودتان را ببینید. پس زمان هایی را یاد بیاورید که به کسی کمک کردید یا با غریبه ای مهربان بودید.
اینکه یاد بگیرید ارزش های خود را قبول کنید و برای مهربانی، زیبایی و استعدادهای خود ارزش قائل باشید خیلی کمکتان می کند.
ب برای بازترتیب
متاسفانه وقتی یکدفعه مجرد می شوید، اکثر دوستانی که شما و طرفتان را می شناختند معمولاً زوج هستند. خیلی از این دوستان الان مثل یک طاعون از شما دوری خواهند کرد چون فکر می کنند اگر دور و بر آنها باشید روابط خود آنها هم به خطر می افتد.
اما حتی اگر دوستان قدیمی باشند که هنوز کنارتان هستن باز هم نیاز دارید که گروهی از دوستان جدید را هم مرد هم زن برای خود پیدا کنید. دوستانی که شریک زندگی قبلی شما را نشناسند.
م برای ممنوعیت رابطه ج*ن*س*ی با همسر سابقتان
گاهی اوقات وقتی چندین ماه است که جدا شده اید، شریک زندگی سابقتان ناگهان تصمیم می گیرد و متوجه می شود که مرغ همسایه به هیچ وجه غاز نیست. یا شاید هم حس کند که شما دارید به زندگیتان نظم و ترتیب دوباره می بخشید و این باعث حسادت او شوید. به خاطر همین ممکن است فیلش یاد هندوستان کند و بدش نیاید که بعد از این مدت دوباره رابطه ج*ن*س*ی با شما داشته باشد.
مشکل اینجاست که رابطه ج *ن *س*ی و نزدیکی باعث می شود که موقتاً تصور کنید که دوستتان دارد و اینبار حسرت و اندوه بیشتری برایتان به جای بگذارد. پس به هیچ وجه چنین کاری نکنید تا جاییکه به نقطه ای برسید که بتوانید تصمیم بگیرید که می توانید او را ببخشید یا نه پس تا آن موقع چنین کاری نکنید.
درمان
آخر از همه اینکه، برای خیلی ها از دست دادن شریک زندگیشان خیلی دردناک است چون احساس بی ارزش بودن و بی اعتمادی را به آنها می دهد. اگر این اتفاق برای شما هم افتاده پس احتمالاً با دو درد و غصه دست و پنجه نرم می کنید:
* انتهای رابطه تان
* باری که از قدیم بر دوشتان بود
این آسان نیست. این ناراحتی الان تمام ناخوشی ها و خاطرات بد گذشته را به یادتان می آورد.
طرد شدن شدیداً آنچه هستید و آنچه باور دارید را متاثر می کند و این افکار جلوی بهبودی شما را می گیرد.
در چنین مواقعی، درمان و مشاوره راه خیلی خوبی است. پس اگر فکر می کنید که خیلی وقت است که بهبودیتان طول کشیده، می توانید برای سرعت بخشیدن به آن نزد روانشناس بروید.
:: بازدید از این مطلب : 855